سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خلوت من

 

یک بار در اون یکی وبلاگ, از دوستان مجازی (اعم از وبلاگی و چتی!) و همه ی کسانی که سر می زدن و اظهار نظر می کردن تشکر و تقدیر به عمل آوردم. اون پست خیلی مورد استقبال قرار گرفت.

حالا به دعوت صبا خانوم مجبور شدم (!) در اینجا هم پستی رو به دوستان مجازی اختصاص بدم.

بذارید از اول ِ اول شروع کنم. اون موقع که هنوز وبلاگی نداشتم و دوستان مجازی, همون دوستان چتی بودن. از اونجایی که بنده هم کمابیش با نهضت ضد مسنجری موافقم, فقط عرض می کنم که دوستان چتی, چندان مفید نبودن و حتی یک مورد هم فوق العاده مُضر و دردسر ساز بود. تنها یکی دو مورد بودن که هنوز هم اونا رو از دوستانم می دونم. (زیاد کنجکاوی نکنین. فقط اسم یکی شون ... بود!!)

اما از وقتی که در اسفند ماه 1385 برای اولین بار یک وبلاگ ساختم, تازه فهمیدم که دوست مجازی یعنی چی. از اون تاریخ به بعد با افراد گوناگون و شخصیت های جالبی آشنا شدم که این آشنایی ها اغلب مفید بود. نابود شدن وبلاگ اولم به دلایل متعدد, باعث شد اقدام به ساختن وبلاگ های جدید در محیط هایی مثل پارسی بلاگ و وبلاگ سازهای دیگه بکنم. این کار بی شک باعث فراوان تر شدن دوستان مجازی (وبلاگی) می شد.

وبلاگ اول دوباره فعال شد و در کنار وبلاگ های ثانویه همچنان مصمم (!) به کار خودش ادامه میده. اما چون اینجا پارسی بلاگه, من هم به دوستانی اشاره می کنم که در همین جا سعادت آشنایی باهاشون رو پیدا کردم.

کلبه احزان اولین دوست پارسی بلاگی منه. در اون یکی وبلاگ هم ازش تقدیر کرده بودم ولی کمک ها و الطاف ایشون باز هم جای تشکر و قدردانی داره. فکر نکنم بتونم جبران کنم.

غریب آشنا علاوه بر دوست مجازی, همشهری هم هست و با وجود غریبه بودن, آشناست...!

تلاطم, همون عزیزی که ما رو از نون خوردن انداخته و تازه می خواد هم رشته مون هم بشه! خدا بخیر بگذرونه!!

نورالهدی که نمی دونم چه سر و سرّی با تلاطم داره. این دو تا گاهی منو نابود می کنن با نوشته هاشون! و منم نمی دونم چرا اینقدر الکی دوستشون دارم...!

رند, از جمله دوستانیه که ما کلی مفتخریم از دوستی باهاشون! و هی دچارغرور و این حرفا میشیم! ایشون, وبلاگشون, نوشتنشون, طراحی قالبشون و خلاصه همه چیزشون قابل تحسینه.

داداش حسن هم که قاعدتا معرف حضورخیلی ها هستن. من عمرا فکر نمی کردم که با ساختن یک وبلاگ ساده, بتونم از محضر چنین افرادی سود ببرم.

فاطمه خانوم (پیاده تا عرش) رو گرچه مدت کمی می گذره که می شناسم, اما حُسن دوستان وبلاگی اینه که با خوندن نوشته های قشنگشون, میشه پی به شخصیت قشنگشون برد.

خط شکن آواره, از معدود کسانیه که می تونه در یک یا نهایت دو جمله کوتاه, به اندازه ی یک پست طولانی حرف مفید بزنه!

پرستوی مهاجر و نیلوفر آبی رو هم نمی شه اسم نبرد. چون شدیدا مثل دوستای خودم می دونمشون.

چهارم شخص مجهول رو اغلب طوری می خونم که پستی رو جا نندازم. حیفه اگه حرف جدیدی بگه و من از دستش بدم.

بینوا هم یک وبلاگ ویژه اس که از قضا پارسی بلاگی هم نیست. ولی من در اینجا شناختمش. (اگه اسم لینک کردن رو بشه شناخت گذاشت!!)

این ها هم در تمام دوران وبلاگ نویسی من, برام مفید بودن:

آبدارخانهصادق آنلاین جوجه گرافیستکویر همیشه سبز ناب و زلالکلبه دنجپیغامی از آب

وبلاگ نویسان  خوبِ زیادی از اینجا گذر کردن و بعضی ها هم اثری در این وب گذاشتن (توی لینکدونی می تونید پیداشون کنید). بعضی ها هم دیگه اثری ازشون نیست... ردّ پاشون پاک شده! اما لطفشون هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شه.

با همه ی اینها... دوست مجازی هم نمی تونه جای یک دوست واقعی رو بگیره. کاش بتونیم برای هم, واقعی باشیم...

 

...........................................

پانوشت1: اگه واجبه که کسی رو به این موج دعوت کنم, از آقا شایان دعوت می کنم که از دوستای مجازی اش بنویسه.

پانوشت 2: بله دیگه! وقتی همه جا پارتی بازی میشه چرا من پارتی بازی نکنم و فامیلای خودمو تحویل نگیرم؟!!

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/8/17ساعت 9:41 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |


آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com